آرام بگیر دلم...
تنگ نشو برایش...
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
"چیزی بینمان نبوده "
گفت: مـــرا فرامــوش کن
امــا نــدانست ڪـه
تورفتی ودوست داشتن هایم
زیرپایت له شد
ومن بی توچه تنهاشدم
وبه دنیا نشان دادم
که من مجنون ترین لیلای تاریخم
باورت بشود یا نـه
روزی می رسد کـه دلت برای هیچ کس
بـه اندازه ی مـن تنگ نـخواهد شد
برای نگاه کردنم
خندیدنم
اذیت کردنم
برای تمام لحظاتی که در کـ ـنارم داشتی
روزی خواهد رسید کـه در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود
می دانم روزی کـه نباشم "هیچکس تکرار مـن نخواهد شد"
هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست
اما تو که می دانی نبودنت چقدر مهم است....!