لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
درباره من
مخاطب خاص من به سادگی یک لبخند فراموش شد .
او رفت و من عاشقانه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام.
....................................................
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگردید
ارزش خاص بودن را نداشت
ادامه...
چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل
سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید
تو ک مردونه ازپیشم نرفتی لا اقل مرد میدون باش و برگرد/
لباسم در حد فصل بهاره ب فکر زمستون باشو برگرد/
" طناب دار "
بلند است این طناب دار
شل است این گرهها
صندلی نازکیست برای اعدام
کمی زلفت را محکمتر ببند بر گردنم ؛
زانوهای ظریف زنانهات را چگونه بالا روم ؛
این چه رسم دار زدنیست !
"سهیل"
میگفتم: روزی آنقدر شعر خواهم گفت که دیگر نتوانی انکارم کنی..
اما نظرم برگشت !
شعرهایم را به حراج نمی گذارم
دیگر برایم مهم نیست که انکارم کنی یا نه !
شعرهایم را به حراج نمی نهم..
" سهیل "